سفارش تبلیغ
اقسام عدالت - مهاجر
سفارش تبلیغ
اقسام عدالت - مهاجر
هر که خردش را در اختیار گرفت، حکیم است . [امام علی علیه السلام]

بدان که عدالت‏بر سه قسم است:

اول: آنکه میان بندگان و خالق ایشان است، و بیان آن این است که: دانستى عدالت عبارت است از: عمل به مساوات به قدر امکان.و چون دانستى که: حق - سبحانه‏و تعالى - بخشنده حیات و عطا کننده جمیع کمالات است، آنچه هر زنده به آن محتاج،از او آماده، و خوان نعمت و احسان و روزى از براى هر کسى نهاده، آنچه از نعمتهاى‏بیکران او هر ساعتى مى‏رسد زبانها از تعداد آن عاجز، و آنچه از عطاهاى بى‏پایانش هرلحظه حاصل مى‏شود، از حد و حصر و بیان متجاوز است، و آنچه از مراتب عالیه‏درجات متعالیه و سرور و بهجت و عیش و راحت، که در عالم آخرت مهیا نموده، به‏مراتب غیر متناهیه بالاتر و بهتر، نه چشمى مثل آن دیده و نه گوشى شنیده، و نه به‏خاطرى خطور کرده.

پس، البته حقى واجب از براى خدا بر بندگان ثابت است، که باید به ازاى آن عدالت‏فى الجمله حاصل شود، زیرا که: از هر که فیضى و نعمتى به دیگرى رسد، و او درمقابل نوع مکافاتى  به عمل نیاورد، البته ظالم و جابر خواهد بود، و لیکن مکافات‏نسبت‏به اشخاص مختلف مى‏شود.و مکافات احسان پادشاه دعاى بقاى دولت، و نشرمحامد و شکر نعمت اوست، و مکافات مخدوم اطاعت و سعى در خدمت او، و دیگرمکافات، به دادن مال و قضاى حاجت اوست، و ساحت کبریائى حضرت آفریدگار ازاحتیاج به اعانت و سعى ما منزه، و عرصه جلالش از ضرورت اعمال و افعال، مقدس‏است.و لیکن، بر بندگان واجب است کسب معرفت و تحصیل محبت او، و سعى در بجاآوردن فرمان، و جد در اطاعت پیغمبران او.و انقیاد احکام شریعت و امتثال آداب‏دین و ملت، هر چند که توفیق اینها نیز از جمله نعمتهاى اوست.

از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش به در آید

و لیکن، چنانچه بنده آنچه را در آن مدخلیتى و اختیارى دارد از وظایف طاعات ودورى از معاصى و سیئات به جا آورد، از «جور مطلق‏» ،  خارج مى‏شود، اگر چه اصل‏اختیار و قدرت هم نعمت او، بلکه وجود و حیات از فیض موهبت اوست.

دوم: عدالتى که در میان مردم است، و از بعضى نسبت‏به بعضى دیگر حاصل‏مى‏شود، از ادا کردن حقوق و رد امانات، و انصاف دادن در معاملات، و تعظیم بزرگان،و احترام پیران، و فریادرسى مظلومان و دستگیرى ضعیفان.

و مقتضاى این قسم از عدالت، آن است که: آدمى به حق خود راضى بوده و ظلم به‏احدى را روا نداشته باشد، و به قدر استطاعت و امکان، حقوق برادران دینى خود را به‏جا آورد، و هر کسى را از ابناى نوع خود به مرتبه‏اى که لایق او باشد بشناسد و بداند که هر کسى را از جانب پروردگار حقى لازم است، و به اداى آن بشتابد.و در حدیث «نبوى‏»  وارد است که: از براى برادران مؤمن بر یکدیگر سى حق است.که آدمى برى‏ءالذمه نمى‏شود مگر با بجا آوردن آنها، و یا آنکه از او عفو نماید و از تقصیر او در اداءحقش در گذرد.

اول: اگر گناهى در حق او از برادر مؤمن سر زند، یا تقصیرى از او صادر شود از اوبگذرد.

دوم: اگر غریب باشد دلدارى او کند و با او مهربانى نماید.

سوم: چنانچه بر عیبى از او واقف باشد بپوشاند.

چهارم: اگر لغزشى از او به وجود آید چشم از او بپوشاند.

پنجم: اگر عذر خواهى نماید عذر او را بپذیرد.

ششم: اگر کسى غیبت‏برادر مؤمنى را کند او را منع نماید.

هفتم: آنچه خیر او را بداند به او برساند و پند و نصیحت از او باز نگیرد.

هشتم: دوستى او را محافظت کند و شرایط دوستى را به جا آورد.

نهم: حقوق او را منظور داشته باشد.

دهم: اگر مریض باشد او را عیادت کند.

یازدهم: به جنازه او حاضر شود.

دوازدهم: هر وقت او را بخواند اجابت کند.

سیزدهم: اگر هدیه‏اى از براى او فرستد قبول کند.

چهاردهم: اگر با او نیکى کند مکافات کند.

پانزدهم: اگر نعمتى از او برسد شکر آن را به جا آورد.

شانزدهم: یارى او را نماید.

هفدهم: ناموس و عرض او را در اهلش محافظت کند.

هیجدهم: حاجت او را بر آورد.

نوزدهم: آنچه از او سئوال نماید رد ننماید.

بیستم: اگر عطسه کند تحیت او نماید.

بیست و یکم: گمشده او را راه نمائى کند.

بیست و دوم: سلام او را جواب گوید.

بیست و سوم: با او به گفتار نیک تکلم نماید.

بیست و چهارم: نعمتهاى او را نیکو شمارد.

بیست و پنجم: قسمهاى او را تصدیق کند.

بیست و ششم: با او دوستى کند و از دشمنى او احتراز کند.

بیست و هفتم: او را یارى کند، خواه ظالم باشد یا مظلوم، و یارى او در وقت ظالم‏بودن این است که او را از ظلم ممانعت کند و در وقت مظلوم بودن، آنکه او را اعانت‏کند.

بیست و هشتم: او را تسلیم دشمن نکند و خوار نگرداند او را به تنها گذاردنش.

بیست و نهم: از براى او دوست داشته باشد آنچه را از براى خود دوست داشته باشداز نیکیها.

سى‏ام: و از براى او مکروه شمارد آنچه از براى خود مکروه مى‏شمارد از بدیها.

سیم: از اقسام عدالت، عدالتى است که میان زندگان و ذوى الحقوق ایشان است ازاموات، مثل اینکه قروض مردگان خود را ادا کنند، و وصیتهاى ایشان را به جا آورند وایشان را یاد کنند به تصدق و دعا.



 
نویسنده: علی |  شنبه 86 تیر 2  ساعت 12:1 عصر 

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اقسام عدالت
[عناوین آرشیوشده]