سفارش تبلیغ
تشخیص امراض نفسانى - مهاجر
سفارش تبلیغ
تشخیص امراض نفسانى - مهاجر
[ و آن حضرت را از فرموده رسول ( ص ) پرسیدند « پیرى را با خضاب بپوشانید و خود را همانند یهود مگردانید » گفت : ] او که درود خدا بر وى باد چنین فرمود : و شمار مرد دین اندک بود . اما اکنون که میدان اسلام فراخ گردیده و دعوت آن به همه جا رسیده ، هر کس آن کند که خواهد . [نهج البلاغه]

 

مذکور شد که: علم اخلاق که طب روحانى است مشابه است‏با طب جسمانى، وقانون کلى در معالجه امراض جسمیه آن است که: ابتدا تشخیص مرض داده شود وجنس آن شناخته شود، و بعد از آن تفحص از سبب حدوث آن مرض شود، سپس‏در صدد معالجه آن بر آید.

و معالجاتى که مى‏شود یا معالجات کلیه است، که تخصیص به مرضى دون مرضى‏ندارد، بلکه شامل جمیع امراض است، یا جزئیه که مخصوص به مرضى معین است.

لهذا، باید طبیب ارواح و کسى که در مقام معالجه نفوس، یا در صدد دفع مرض نفس‏خود است، این قانون را ملاحظه نماید.

پس، به جهت تشخیص امراض نفسانیه و تعیین صفات ردیه مى‏گوییم: دانستى که‏رذایل صفات که امراض روح هستند، نیست مگر انحراف و تعدى اخلاق از حداعتدال، و دانستى که قواى انسانیه که اخلاق و صفات متعلق به آنها است، سه نوع است:

اول: قوه تمیز و ادراک.

دوم: قوه غضب که آن را قوه دفع نیز گویند.

سوم: قوه شهویه که آن را قوه جذب نامند.

و انحراف هر یک از آنها یا در کمیت است، که از آنچه باید و شاید تجاوز کند، یادر کیفیت که اصل کیفیت آن نابود ورد مى‏شود اما از حد تجاوز نکند.و انحراف درکمیت‏بر دو قسم است:

الف: به طرف افراط است که زیاده از حد اعتدال است.

ب: به طرف تفریط است که از حد اعتدال ناقص مى‏باشد.

و مثال این در مرض جسمانى: همچنان که مزاج شخصى در حالت صحت قدرمعینى اشتهاى غذا دارد ولى یکبار از حد تجاوز مى‏کند به طرف زیاده، و ناخوشى جوع‏حاصل مى‏شود، و زیاده از قدر اعتدال غذا مى‏طلبد، بلکه آنچه مى‏خورد سیر نمى‏شود.

و یک دفعه دیگر به طرف نقص تجاوز مى‏کند، و سد اشتهاى او مى‏شود و طبع او میل به‏غذا نمى‏کند، و این دو انحراف در کمیت است.و یکبار دیگر اشتهاى او به حد اعتدال‏است، و لیکن طبع او مایل به چیزهایى است که مزاج صحیح آن را نمى‏طلبد، مثل ذغال‏و گل و خاک و گوشت‏سوخته و امثال آن.

پس، امراض این سه قوه نفسانیه بر سه قسم مى‏شود: یا به سبب افراط است، یا تفریط،یا پستى و ردائت کیفیت.

اما افراط در قوه و ادراک: مثل صفت جربزه و تجاوز نظر و فکر از حد اعتدال، وتوقف نمودن در مسائل به سبب شبهات واهیه، و فکر کردن در امورى که فهمیدن آنهاحد او نیست، و حکم کردن در مجردات به مجرد و هم و تصورات.و تفریط در آن:

مانند صفت «بلاهت‏» و نادانى، و قصور نظر و فکر از فهمیدن ضروریات، و اجراى‏احکام مادیات بر «مجردات‏» .

و نابودى و «ردائت‏» آن: مثل میل به علومى که درآنها کمالى از براى نفس حاصل نمى‏شود، مانند «کهانت‏»  و «شعبده‏»  و تعلیم بازیها وامثال آن.و از این قبیل است: طرق جدل، و مناظره زیاده از قدر ضرورت.

و افراط در قوه غضبیه: مانند شدت غیظ به حدى که صاحب آن شبیه به سباع درنده‏شود و در انتقام از حد جایز تجاوز نماید.و تفریط در آن: مثل اینکه اصلا در آن غیرت‏و حمیت نباشد، و از هر کسى ذلت و اهانت را متحمل شود.و از این قبیل است که خودرا در اعمال و افعال شبیه به طفلان و زنان کند.و ردائت آن: مثل اینکه غضب‏بر جمادات و حیوانات کند، و کاسه و کوزه خود را بشکند، و پا بر خود زند و جامه‏خود را پاره کند.

و افراط در قوه شهویه: مثل اینکه زیاده از حد ضرورت مباشرت کند، و با وجود مظنه حدوث چندین مرض، خود را از جماع نگاه ندارد، و بدون رغبت طعام خورد.وتفریط در آن: مانند اینکه در تحصیل قوه ضرورى کوتاهى کند، و اهل و عیال را ضایع‏گذارد، یا ترک مزاوجت نموده، نسل خود را منقطع سازد.و ردائت در آن: مثل اینکه‏میل به مقاربت پسران نماید و از لقمه‏هاى حرام و شبهه‏ناک احتراز نکند.



 
نویسنده: علی |  شنبه 86 تیر 2  ساعت 11:46 صبح 

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اقسام عدالت
[عناوین آرشیوشده]