می نمیدانم کجا، ساغر نمیدانم کجاست سر نمیدانم کجا، پیکر نمیدانم کجاست هر طرف یک تکّه از آیینه افتادهست، آه دست او اینجاست، انگشتر نمیدانم کجاست سیلی توفان وحشی باغ را ویرانه کرد برگهای غنچهی پرپر نمیدانم کجاست کوفیان از پیشرو، از پشتسر سرمیرسند حُر نمیدانم کجا، اکبر نمیدانم کجاست آب میخواهم ولی آتش به خوردم میدهند سوختم، عبّاسِ آبآور نمیدانم کجاست جامه و خود و زرهها را غنیمت بردهاند این میان قنداقهی اصغر نمیدانم کجاست سنگ میگرید، بگو این گر قیامت نیست چیست؟ پیش این باد و بلا محشر نمیدانم کجاست پیش چشم اشقیا اهل حرم بیچادرند غیرت آلنبی ـ حیدر ـ نمیدانم کجاست کربلا! ای کربلا! خون خدا را سربکش خم که قطعه قطعه شد، ساغر نمیدانم کجاست
امید مهدینژاد
نویسنده: علی |
جمعه 86 تیر 1 ساعت 10:56 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|